به گزارش مشرق، اگرچه حجم و دامنه نیازمندیهای استراتژیک بازیگران منطقه شرق و جنوب شرق آسیا در طول یک دهه گذشته به چین افزایش یافته و حتی تحرکاتی مبنی بر تغییر جهت سیاستهای دفاعی و امنیتی برخی از بازیگران و متحدان آمریکا در منطقه به سمت چین نیز در طول سالهای گذشته قابل مشاهده است، اما واقعیت آن است که نوع واکنش چین به خصوص در بحران کره شمالی و همراهی این کشور با آمریکا نشان میدهد که چین نه هنوز آماده ورود به حوزه رقابت استراتژیک با آمریکا است و نه اساساً تمایلی به این مهم در مقطع کنونی دارد.
* حرکت واگن اقتصاد چین به معنای حرکت حزب کمونیست است
چین در حال حاضر در دوره ملقب به دوره فرصت استراتژیک قرار دارد و واگنهای اقتصاد و توسعه این کشور به ثبات و ضرورت حفظ این ثبات گره خورده است. همچنین چهار سال دیگر یعنی سال 2021 نیز صد سالگی حزب کمونیست چین است و طبیعی است که این مسئله تمایل به رفتارهای انتحاری را در نوع کنش و واکنش چین حداقل تا آینده قابل پیش بینی کاهش خواهد داد. دنگ شیائوپینگ از سال 1979 به خوبی متوجه این نکته شده بود که اگر واگن اقتصاد چین حرکت کند، واگن حزب کمونیست نیز به جلو حرکت خواهد کرد. لذا حفظ و تداوم این مسیر در زمره اولویتهای راهبردی چین تا آینده قابل پیش بینی است.
* عدم آمادگی بنیانهای سیاستگذاری چین برای برخورد با تغییرات سریع شرق آسیا
بر اساس آنچه بیان شد میتوان این مطلب را اینچنین نیز بیان کرد که اساساً پلتفورم تصمیم سازی و سیاستگذاری در چین آمادگی برخورد با چنین تغییرات سریعی در منطقه شرق آسیا را نداشت و این پلتفورم برای تنظیم و ارائه یک کنش مناسب به زمان بیشتری نیاز دارد. رصد و بررسی تحولات چین و به خصوص دعوت این کشور از هنری کسینجر در همان آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ نیز این مهم را به خوبی نشان میدهد.
* مشکل پیشبینی ناپذیری ترامپ برای پکن و دعوت از کسینجر
دغدغه پیش بینی ناپذیری دونالد ترامپ از همان آغاز انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور آمریکا در چین وجود داشت و ادعاهای دونالد ترامپ نسبت به تایوان و همچنین متقلب خواندن چین در حوزه تجاری و اقتصادی و متهم کردن این کشور به دستکاری ارزی، حجم و دامنه این نگرانی و عدم پیش بینی پذیری را در چین افزایش داد.
لذا چینیها از همان آغاز تلاش کردند تا با دعوت از هنری کسینجر، علاوه بر اینکه از ایجاد سوء برداشتهای احتمالی در روابط دوجانبه جلوگیری کنند، با زمان خریدن، فرصت لازم برای ارائه واکنشها و سیاستهای بهینه و درست در برابر دونالد ترامپ را به دست آورند.
آنچه تاکنون میتوان گفت آن است که این سیاست چین و تاکید بر ضرورت تعریف نظامهای ارتباطی متقابل در روابط چین و آمریکا به خوبی جواب داده و علاوه بر اینکه این کشور را از مرکز سیاستهای اعلامی دونالد ترامپ تا حدود زیادی دور کرده، همچنین این کشور را که به عنوان بخشی از بحران کره شمالی در آمریکا نگریسه میشد به بخشی از راه حل این مسئله تبدیل کرده است. از این رو تداوم یا عدم تداوم بازی زیرکانه چین هم در منطقه شرق آسیا و هم در ارتباط با آمریکا میتواند چشم انداز امنیت در منطقه شرق آسیا و شبه جزیره کره را در آینده نزدیک بیشتر محک بزند.
به نظر میرسد که در طرف مقابل نیز آمریکاییها فرایند تست قدرت چین را به خوبی انجام دادهاند و طبیعی است همانگونه که برژینسکی نیز بیان داشته است، برای حل مسئله کره شمالی همکاری با چین در اولویت قرار خواهد گرفت.
در مجموع باید گفت که هدف اصلی فرایند "امنیتی کردن" بحران در شبه جزیره کره توسط آمریکا، تست حجم، دامنه و میزان قدرت چین بوده که برای این کشور با موفقیت نیز همراه بوده است.
*روسیه از کره شمالی به عنوانی اهرمی برای فشار بر آمریکا استفاده میکند؟
در ارتباط با روسیه و استفاده یا عدم استفاده این کشور از اهرم کره شمالی نیز باید گفت که نظم بینالمللی در یک مرحله انتقالی قرار دارد و یکی از ویژگیهای برجسته این مرحله انتقالی نیز فقدان تفاهم ژئوپلتیک قدرتهای بزرگ و همچنین فقدان تمایل آنان به نظم سازی تعاملی است. روسیه به خصوص پس از بحران اوکراین و از دست دادن نفوذ سابق خود در حوزه ژئوپلتیکی یورو آتلانتیک تلاش کرده تا به سمت ساخت فضاهای ژئوپلتیک جدید در اوراسیا و همچنین آسیا پاسفیک حرکت کند. در حال حاضر تمرکز سیاستهای روسیه بر این مسئله است و این مسئله میتواند انرژی زیادی از این کشور نیز بگیرد.
بنابراین، اگرچه میتوان گفت هر ابزاری که بتواند در این نظم سازی جدید به این کشور کمک کند مورد استفاده قرار خواهد گرفت، لیکن این واقعیت را نیز باید مد نظر قرار داد که نوع استفاده این کشور از این ابزارها نباید به مضاعف شدن فشارهای استراتژیک بر این کشور تبدیل شود.